بررسی عملکردهای فضای رسانهای استان کرمان نشان میدهد، این رسانهها درجهبندی هستند، اگر چه برخی از آنها فعالانه سپر تیرها و ترکشهای دشمن شده و جهادگونه علم مبارزه فرهنگی را برداشتهاند، اما برخی هم سکوت مرگباری را انتخاب و خود را از هیاهوی کشور فارغ کرده که انگار خبری در استان و کشور نیست.
خبرگزای فارس_یادداشت: احمد ایزدی: اغتشاشات اخیر اگرچه ساز و کار متفاوتی نسبت به موارد مشابه گذشته داشت اما در نهایت میتوان گفت برای یک فتنه بزرگ طراحی و برنامهریزی شده بود چراکه تاکتیکها و تکنیکهای عملیاتی کردن آن همان بهرهبردن از ابزارهای جنگ ترکیبی بود.
خبرگزای فارس_یادداشت:خبرگزای فارس_یادداشت:احمد ایزدی:جنگی که از همان روزهای اول در خارج از کشور مدیریت و حمایت شد اگرچه رسانههای آنها در پیشانی این جریان حرکت کردند اما دستان پنهان سیاستمدارانشان پیدا بود.
برای نمونه ایالات متحده به حمایت از آشوبگران و ارسال سلاح برای ایجاد کشتار در ایران اعتراف میکند و یا یک رسانهی معاند به هدف نهایی اغتشاشات یعنی تجزیه ایران میپردازد. همراهی و همکاری برخی در داخل کشور نیز در این جنگ ترکیبی هویداست، بعضی با حضور فعالانه در فضای مجازی آتشبیار معرکه شدهاند و برخی هم با سکوت، منافع خود را پیش میبرند.
استان کرمان و رسانههایش نیز از این امر مثتثنی نیستند، بررسی عملکردها نشان میدهد، این رسانهها درجهبندی هستند، اگر چه برخی از آنها فعالانه سپر تیرها و ترکشهای دشمن شده و جهادگونه علم مبارزه فرهنگی را برداشتهاند، برخی هم کمتر، بعضی هم گاهی دستی به قلم بردهاند و خودی نشان دادهاند، اما برخی هم سکوت مرگباری را انتخاب و خود را از هیاهوی کشور فارغ کرده که انگار خبری در استان و کشور نیست. اما عوامل همین رسانهها در فضای مجازی طوری مطالب ضد انقلاب را بازنشر میکنند که انگار آن ارتش تروریستی مزدور آنها را به خدمت گرفته است.
هرچند رسانههای رسمی هیچگاه بهصورت مستقیم از آشوبگران حمایت نکردهاند، اما خبرنگار و فعالیت رسانهای چه؟ اما سکوت رسانه در خصوص وقایع چه؟!
برخی رسانههای هر دو گروه اصولگرا و اصلاحطلب با عدم ارائهی تحلیل مناسب از رویدادها و عدم تبیین مواضع انقلاب، متهم به کمکاری و ترک فعلی هستند که شاید برای آن جرمانگاری نشده باشد، اما اخلاق رسانهای برنمیتابد که کشوری مورد هجوم دشمن باشد، اما رسانهاش بهعنوان سرباز آن کشور در مقابل این حمله سکوت کند، افراد مختلفی در کشور ترور شوند و آن رسانه حتی ترور آشکار را محکوم نکند. صدها مامور انتظامی و بسیجی توسط آشوبگران زخمی شوند، اما عکس هیچکدام در این رسانهها منعکس نشود، هزاران میلیارد به اموال مردم و مملکت آسیب بزنند، اما رسانه تنها نظارهگر آن باشد.
زخمیذکر این نکته ضرورت دارد که صرف بازنشر سخنرانیهای برخی مسؤولان و انتشار بایدها و نبایدهایی که از سوی برخی مقامات عالی در نشریات و رسانهها صورت میگیرد، به منزلهی تولید محتوای تبیینی در راستای صیانت از انقلاب بهشمار نمیرود، بازنشر سخنان مسؤولان دولت و نظام بهصورت لحظهای و حتی توسط رسانههای زرد هم صورت میپذیرد و برای یک رسانهی مدعی، هنر مطلوبی بهشمار نمیرود. گام بعدی و مهم اما، همسویی فعالان رسانههای مختلف با آشوبها بوده، در کرمان، مهمترین خبر یک رسانه اعلام آمار فوتیهای ناشی از کرونا بوده، اما خبرنگار همان رسانه در شبکههای اجتماعی مشغول بازنشر مطالب همسو با رسانهها و جریانات معاند بوده و گاهی تولید تنفر و خشونت میکرده است.
کروناخبرنگار رسانهای هشتگهای موج رسانهای ضدانقلاب را بازنشر میداده و مدیرمسؤول یک رسانه زیر پستهای منفی رسانههای معاند راهکار میداده که مردم چهطور پیامکهای ارسالی از نرمافزارهای خارجی را دریافت کنند. این مدیرمسؤول محترم با این کارش علاوه بر دیده شدن بیشتر پست رسانهی معاند، از ظرفیت مخاطبانی که آن رسانه دارد برای دیده شدن راهکار خودش که همسو با آشوبها بوده، بهره گرفته است. بدتر از همه، مدیرمسؤول یک رسانه سکوت خود را ناشی از ترس از تقابل با مذهب بیان کرده و اینگونه توجیه کرده است.
شأن یک رسانه که از این حکومت مجوز انتشار گرفته، ایجاب میکند که خبرنگاران و کلیه وابستگان به آن اصول حرفهای را رعایت کنند و وقتی رسانه موضعی اتخاذ نکرده - ولو به دلیل عافیتطلبی و حتی کمکاری و بیتفاوتی- خبرنگارش را توجیه کند که همزمان که برای رسانهی رسمی کشور مطلب مینویسد، برای ضدانقلاب ننویسد و همسو با آنها کشف حجاب نکند و مثل آنها هشتگ نزند و شبیه آنها پستهای جریان رسانهای معاند را بازنشر ندهد و کسی را به حضور در خیابان و اغتشاش تحریک نکند و برای ایران هم که شده، نظام و نیروهای انتظامی و امنیتیاش را بهصورت غیرمستقیم تهدید نکند.
شأن یک رسانه و موسسهی بالادستیاش که سالیانه دهها و صدها میلیون تومان یارانهی مطبوعات از خزانهی این کشور میگیرند، ایجاب میکند وقتی همه دارند به سوی کشور سنگ میزنند، اگر دفاعی نمیکند، حداقل موضع خود را به گونهای مشخص کند که مردم بدانند تکلیفشان با آن رسانه چیست و چرا باید سالیانه میلیونها تومان پول بیتالمالشان به جیبی ریخته شود که کارمندش از پشت میز همان رسانه دارد به نظام لگد میپراند، ولو به اسم خودش، نه کارفرمایش.
کلام آخر اینکه ماهیت رسانههایی که در حال حاضر در کشور و استان در حال فعالیت هستند، مشروعیت و موضوعیت خود را از همین نظام و حکومتی گرفته است که الآن در جایگاه حمایت از آن بیتفاوت هستند و حتی برخی عوامل این رسانهها بهعنوان پیاده نظام دشمن و در جبههی دشمن مشغول فعالیت علیه آن هستند.
فتنهی ۱۴۰۱ هم تمام میشود و بعد از این، مستندات فعالیت رسانههای عریض و طویل در حافظهی مردم و اندیشمندان و نهادهای نظارتی خواهد ماند که چگونه در مقابل یک فتنه عمل کردند. آنروز، تصمیمگیر نهایی برای ادامهی حیات یک رسانه مردم هستند بهعنوان مخاطبان و البته مسؤولانی که باید در این خصوص به تکلیف انقلابی خود عمل کنند و هر سکوتی را حمل بر بصیرت و آگاهی نکنند و آن را نجابت ندانند.
آن راانتهای پیام/
شناسه خبر: 841116