نیوز سیتی!
13 خرداد 1402 - 13:47

بررسی سیره سیاسی امام خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی

عضو هیات علمی دانشگاه به بررسی سیره امام خمینی(ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخت.

به گزارش خبرگزاری فارس از کهگیلویه، رحمت‌الله کرامتی‌اصل عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهدشت با توجه سی وچهارمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) طی یک یادداشتی به بررسی سیره ایشان پرداخت و اظهار کرد: دکتر مصطفی ایوب، دانشمند مسلمان آمریکایی و مسؤول گروه مطالعات ادیان در دانشگاه تامبل آمریکا در مورد رهبر کبیر انقلاباسلامی ایران می گوید:
"بنده معتقدم که تاریخ، امام خمینی(ره) را به عنوان بزرگ‌ترین شخصیت جهانی قرن بیستم معرفی خواهد کرد، زیرا او فردی بود که هم نبوغ سیاسی و هم نبوغ دینی داشت.

درست است که ولایت فقیه به عنوان یک مفهوم اسلامی شیعی از غیبت صغری همواره مورد بحث و بررسی بوده ولی امام خمینی(ره) به این مفهوم تفسیر دیگری دادند که امام معصوم (ع) از طریق علمایی که فقیه‌اند نقشی در حکومت دارد و آن علماء نایبان امام هستند و چنانچه در شخصی خصوصیاتی که امام عصر(عج) بیان کرده فراهم گردد، فقیه اول خواهد بود.

معتقد هستم که از جمله مهم‌ترین تاثیرات نهضت امام خمینی(ره) این بوده که حکومت در یک کشور بزرگ و با اهمیت اسلامی را از ماهیت لائیکی آن به ماهیت اسلامی و دینی مبدل ساخت و بدین ترتیب جمهوری اسلامی الگویی برای جنبش‌های اسلامی جهان شد.
 
بر این باورم که از لحاظ قدرت فکری، امام تنها یک فرد یا پدیده فردی نبود بلکه یکی از سازندگان تاریخ بود
امیر مؤمنان(ع)در باره شخصیت چنین انسانهایی می‌‌فرماید: آنان با نور دانش به حقیقت ادراک و بصیرت رسیدند و جوهره یقین را با جان خود دریافته‌اند و آن‌چه را که بر افراد رفاه‌طلب دشوار می‌نمود راحت و آسان گرفته و با آنچه که نا آگاهان از آن بیم داشتند مانوس شدند. با بدن‌هایی همنشین دنیا گشتند که روح‌های آن‌ها به قله‌های رفیع عالم ملکوت پیوند خورده است. آنان جانشینان خدا در زمین او و دعوت کنندگان مردم به سوی دین اویند. آه! آه! چقدر مشتاق دیدارشان هستم.
 
با پیروزی انقلاب حساس‌ترین و مشکل‌ترین دورة رهبری حضرت امام آغاز شد، اگر دوران رهبری امام را به چهار دوره، دوره اول از آغاز قیام امام تا تبعید، دوره دوم در دوران تبعید، دوره سوم از آغاز جرقه‌های انقلاب در دی‌ماه ۱۳۵۶ تا پیروزی انقلاب اسلامی و دوره چهارم، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تقسیم نماییم در این دوره آخری است که امام خمینی می‌بایست علاوه بر رهبر ایدئولوگ و نظریه پرداز انقلاب به عنوان رهبر نظام سیاسی و حکومتی، بانی، مؤسس و شکل دهندة نظامی نو وارد عمل گردد. این بود که با نبوغ و توانایی خاص خود در ادامة راه دشواری که آغاز کرده بود، اداره سیاسی جامعة ایران پس از پیروزی انقلاب را برعهده گرفت و در طول یک سال توانست از دو طریق پایة نظام جدید را تثبیت و تحکیم نماید.
۱ -از این دو طریق، تکیه بر مردم و آراء آنها در ایجاد ساختارهای نظام جدید نظیر رفراندوم نظام جمهوری اسالمی، انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلام، تدوین و به رفراندوم گذاشتن قانون اساسی و دیگری از طریق ایجاد نهادهای امنیتی، نظامی، انتظامی، سازندگی و اقتصادی نظیر کمیته های انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بسیج مستضعفان) ارتش۲۰ میلیونی(جهاد سازندگی، کمیتة امداد، بنیاد شهید و... صورت گرفت.  
۲-ایشان با رهبری‌های داهیانه و مبتنی بر صبر و شجاعت خود نه تنها نظام نوپای جمهوری اسلامی را از انواع توطئه ها و انحرافات و مخاطرات نجات داد بلکه با حل بسیاری از معضلات و مشکلات از منظر فقهی و از لحاظ عملی موجبات تثبیت آن را فراهم ساخت. در این‌جا به برخی از این موارد اشاره می شود.

طرح عملیات آزاد کردن جاسوسان بازداشت شده با واقعه‌ای شگفت‌آور در صحرای طبس در اردیبهشت ۱۳۵۹، با شکست مواجه شد. رویارویی و مبارزة امام خمینی با آمریکا یکی دیگر از درخشان‌ترین ابعاد مبارزاتی سیرة سیاسی حضرت امام بود. پس از ماجرای طبس، کودتای نوژه از جانب امام خمینی در جریانات بعدی چون مقابله با سلطة لیبرال‌ها و پس از آن در انقلاب فرهنگی نیز با متانت و بردباری برخورد نمود و بدین سان توانست زمینه را در جهت پیشبرد اهداف انقلاب هموار نماید.

یکی از مهم‌ترین وقایع زمان رهبری امام خمینی، وقوع جنگ ایران و عراق بود که با حمایت ابرقدرت‌ها و با تجاوز عراق به ایران در شهریور ۱۳۵۹آغاز شد و به مدت ۸ سال به طول انجامید.

حضرت امام مدیریت عالی جنگ را خود بر عهده داشت و در تمام مراحل جنگ رهنمودها و پیام‌هایش راهنما و امیدبخش نیروهای مبارز ایرانی در قبال صدامیان بود. امام خمینی که شعار جنگ جنگ تا دفع فتنه از عالم را وجهه همت خود قرار داده بود و به هیچ بهایی حاضر به دست کشیدن از آرمان خود نبود، سرانجام به خاطر ملت، نظام و انقالب قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد را پذیرفت.
 
پیام امام خمینی، معروف به پیام پذیرش قطعنامه ۲۹ تیرماه ۱۳۶۷ مطابق با ۲۰ ژوئیه ۱۹۸۸ یکی از شاهکارهای رهبری در سیرة سیاسی امام خمینی بود که در آن کارنامه جنگ تحمیلی و ابعاد آن به روشنی بازگو شده و خطوط آیندة نظام و انقلاب اسلامی در همه زمینه‌ها و از آن جمله مواجهه با ابرقدرت‌ها و پایداری بر آرمان‌ها و اهداف انقلاب ترسیم شده است.

 تعبیر امام از پذیرش قطعنامه به عنوان جام زهر، خود حقایقی ناگفته دارد و حاوی نکات ظریف بسیاری است که بیان آن‌ها در این نوشتار نمی گنجد. در این‌جا تنها به ذکر فرازی از پیام امام در این مورد بسنده می شود:
و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئلة بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوة دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم؛ ولی به واسطة حوادث و عواملی که از  
ذکر آن فعالً خودداری می کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور،  
که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش‌بس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می‌دانم و خدا می‌داند که اگر نبود انگیزه‌ای که همة ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم و مسلّم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود.

هم‌چنان که امام خمینی بارها هشدار داده بود که ادعاهای صلح طلبی صدام حسین و رژیم بعث حاکم بر عراق فریبی برای افکار عمومی است، پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، صدام حسین دست به جنگ افروزی و حماقتهای تازه ای زد و در جبهه‌های جنوبی دوباره به اشغال بخش‌هایی از این منطقه پرداخت.

در این زمان انتشار پیام شورانگیز و عاطفی امام خمینی بار دیگر موجب بسیج عمومی در سراسر کشور شد و انقلابیون و رزمندگان از اقصی نقاط کشور سراسیمه به سوی جبهه های جنگ شتافتند و عوامل بعثی را با تحمل شکستی دیگر وادار به فرار ساختند و برای رژیم صدام راهی جز پذیرفتن آن شکست باقی نمانده بود.
 
بدین ترتیب جنگ تحمیلی هشت ساله به پایان رسید در حالی که آغازگران جنگ به هیچ یک از هدف‌های خویش نرسیدند نظام جمهوری اسلامی نه تنها سرنگون نشد بلکه در پرتو وحدت ملی مردم مسلمان ایران هم تکلیف عوامل و ستون پنجم دشمن را در داخل کشور یکسره کرد و هم اقتدار خویش را درحاکمیت بر تمام پهنه‌های داخلی تثبیت نمود.

در عرصه بین‌الملل نیز به عنوان یک قدرت با ثبات حضور خود را به اثبات رسانید و حقانیت خود را علی‌رغم تبلیغات مداوم و خصمانة غربی‌ها ثابت کرد و پیام خویش را بالغ نمود. هر چند در این راه مقدس بهای سنگینی را پرداخت اما سرانجام به تعبیر قرآن: ان تنصروااللّه ینصرکم و یثبت اقدامکم .به نتیجه رسید.

امام خمینی در ۱۷/۱۱/۱۳۶۶ طی حکمی دستور تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام را صادر نمود تا در صورت بروز اختلاف بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان براساس مصلحت نظام عمل نماید. پس از برقراری آتش بس، امام خمینی در تاریخ ۱۱/۷/۱۳۶۷ طی پیامی در ۹ بند سیاست‌ها و خط مشی بازسازی کشور را برای مسئولین جمهوری اسلامی ترسیم نمود. مطالعة دقیق همین دستورالعمل برای دریافت عمق دوراندیشی امام و در عین حال، اصالت ارزش‌ها در دیدگاه او کافی است. او هم‌چنین پس از ده سال تجربة نظام جمهوری اسلامی ایران، در تاریخ ۴/۲/۱۳۶۸به منظور اصلاح و تکمیل ارکان تشکیلات نظام اسلامی طی حکمی به رئیس جمهور وقت هیأتی از صاحب نظران و کارشناسان را مسئول بررسی و تدوین اصلاحات الزم در قانون اساسی بر اساس ۸ محور تعیین شده در همین نامه نمود. اصلاح مواد مربوط به رهبری، تمرکز در مدیریت قوة مجریه و قضاییه و صدا و سیما و وظایف مجمع تشخیص مصلحت نظام بازنگری در قانون اساسی و تغییر نام مجلس شورای ملی از مهمترین این موارد بود.
 
مواد اصلاح شده قانون اساسی در تاریخ ۱۲ آذر بعد از رحلت امام به رفراندوم عمومی گذاشته شد و با اکثریت مطلق آرا به تأیید ملت ایران رسید.

حضرت امام هم‌چنین با بصیرتی والا و غیر قابل درک برای محاسبه گران مادی، در تاریخ ۱۱/۱۰/۱۳۶۷ طی نامه‌ای خطاب به گورباچف پیش بینی کرد: از این پس کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد.
 
او در این نامه ژرف‌ترین تحلیل‌ها را از تحولان جاری اتحاد شوروی ارائه نمود و از آن به صدای شکستن استخوان‌های کمونیسم تعبیر کرد.

امام خمینی هم‌چنین به وضوح نسبت به درغلتیدن روسها به سمن باغ سبز سرمایه‌داری غرب و فریب‌خوردن از آمریکا را هشدار داده است. او با پیش کشیدن مسائل عمیق فلسفی و عرفانی و با اشاره به ناکامی کمونیست‌ها در سیاست‌های مذهب ستیز آنان، از گورباچف خواست که به جای امید بستن به ماده پرستی غرب، به خدا و مذهب روی آورد. امام تصریح کرده بود: مشکل اصلی کشور شما مسئله مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید.

در تاریخ ۲۵/۱۰/۶۷ نیز طی پیامی به سید حمید روحانی خواستار تدوین تاریخ انقلاب اسلامی ایران به صورت صحیح و به دور از انحرافات گردید.  

ماجرای تدوین و انتشار وسیع کتاب مبتذل آیات شیطانی نوشته سلمان رشدی و حمایت رسمی دولت‌های غربی از آن، از دیگر مسائل مهم رویارویی  
غرب با اسلام محسوب می شد و ضروری می نمود که جامعه اسلامی در مقابل توهین‌های این کتاب به پیامبر عظیم الشأن اسلام از خود مقاومت نشان دهد.

در پی انتشار کتاب آیات شیطانی، امام خمینی با توجه به دلایل متعدد در تاریخ ۱۳۶۷/۱۱/۲۹ در ضمن چند سطر کوتاه با صدور حکم ارتداد و اعدام سلمان رشدی و ناشرین مطلع از محتوای کفرآمیز این کتاب، تحولی دیگر ایجاد کرد. مسلمانان صرفنظر از مذاهب، زبان و کشورهایشان  
متحداً در برابر غرب ایستادند. پیامدهای این واقعه، موجودیت جامعة اسالمی را به عنوان یک امت واحد جلوه‌گر ساخت و نشان داد که مسلمانان علی رغم اختلافات داخلی و مغایرت‌های جانبی هرگاه به درستی رهبری شوند می توانند به عنوان پیشتازان حرکت احیای ارزش‌های دینی در آینده جهان نقشی تعیین کننده بر عهده بگیرند.
 
یکی از مهم‌ترین اقدامات امام خمینی در اواخر عمر در تاریخ ۶۸/۲/۴ در ارتباط با بازنگری قانون اساسی بود که طی پیامی به رئیس جمهور وقت محدوده بازنگری را در هشت مورد مشخص نمود که عبارت بودند از:
۱ـ رهبری؛ ۲ـ تمرکز در مدیریت قوة مجریه؛ ۳ـ تمرکز در مدیریت قوة قضاییه؛ ۴ـ تمرکز در مدیریت صدا و سیما به صورتی که قوای سه گانه در آن نظارت داشته باشند؛ ۵ـ تعداد نمایندگان مجلس شورای اسالمی؛ ۶ـ مجمع تشخیص مصلحت برای حل معضالت نظام و مشورت رهبری به صورتی  
که قدرتی در عرض قوای دیگر نباشد؛ ۷ـ راه بازنگری قانون اساسی؛ ۸ـ تغییر نام مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی.
 
در سال‌های آخر عمر امام چند حادثه اتفاق افتاد که اثر آن بر روح او سنگینی می کرد یکی از این حوادث، شهادت مظلومانه حجاج بیت اللّه الحرام در کنار خانة خدا و در مراسم حج سال ۱۳۶۶ بود که امام آن را به شدت محکوم نمود. امام خمینی هم‌چنین به استناد آیات صریح قرآن و سیرة پیامبر اکرم(ص)و بزرگان دین و روایات بیشمار ائمه معصومین(ع)سخت معتقد بود که سیاست جزئی جدایی‌ناپذیر از دین و عین دین است و تفکیک دین و سیاست در سده‌های اخیر به وسیله استعمارگران انجام گرفته و نتایج شوم این جدایی، در عالم اسلام و در بین پیروان دیگر ادیان الهی مشهود است.
 او اسلام را آیین هدایت بشر در تمام مراحل، ابعاد و ادوار زندگی فردی و اجتماعی می دانست و از آنجا که روابط اجتماعی و سیاسی جزئی تفکیک ناپذیر از حیات بشری است، از این رو به عقیده امام، اسلامی که به طور صرف محدود در جنبه‌های عبادی و اخالق فردی معرفی شود و مسلمانان را از دخالت در سرنوشت خویش و مسائل اجتماعی و سیاسی بازدارد، اسالمی تحریف شده و به تعبیر امام اسلامی آمریکایی است. او نهضت خویش را بر مبنای اندیشه جدایی ناپذیر بودن دین از سیاست آغاز کرده و مبتنی بر اسالم ناب محمدی ادامه داده بود.

امام خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر تشکیل حکومت اسلامی که گونه ای متفاوت از نظام‌های سیاسی معاصر است و ارکان و اصول آن در قانون اساسی جمهوری اسلامی ترسیم گردیده است، به احیای شعایر اجتماعی مکتب اسلام و روح سیاسی احکام اسلامی پرداخت.

انتهای پیام/۸۲۰۳۵

منبع: فارس
شناسه خبر: 1258965

مهمترین اخبار ایران و جهان: